جامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201تحلیل ساختار و محتوای رمان «الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبي النحس المتشائل» اثر اميل حبيبيتحلیل ساختار و محتوای رمان «الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبي النحس المتشائل» اثر اميل حبيبي11816682410.22034/jral.2021.166824ARفاطمه کاظمیدکتری تخصصی زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران- ایران .0000-0002-4700-5429علیرضا حسینیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد- ایران.Journal Article20220514امیل حبیبی، نویسنده فلسطینی در رمان «الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبي النحس المتشائل» با سبکی واقعگرایانه و سمبلیک تلاش کرد درد و رنج هممیهنانش را به تصویر کشد و از اندوه بیپایان، آرزوهای برباد رفته و سختیهای جانکاهی که از رهگذر اشغال گریبانگیر آنان شده، پرده بردارد. وی در این رمان، تاریخ مسئله فلسطین از سال 1948 الی 1974 را به تصویر میکشد. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار و محتوای رمان مذکور بپردازد. در این بررسی، برخی از عناصر داستانی مانند شخصیت پردازی، زاویهدید، درونمایه و سبک مورد تحلیل قرار گرفته و چگونگی بهرهگیری از این عناصر بررسی شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در این رمان، نقش زن مبارز فلسطینی و وابستگی آنها به وطن نیز در این رمان بسیار مشهود است، حبیبی از اسلوب جریان سیال ذهن استفاده کرده و در قالب طنزی صریح و شفاف، این رمان را به رشته تحریر درآورده است. از دیگر ویژگیهای این رمان، شکستن مرز بین رمان و سایر گونههای ادبی و گنجاندن متون شعری گوناگون در متن رمان و اشاره به رویدادهای واقعی همراه با تاریخ آنها است. زبان امیل حبیبی با عطر میراث آمیخته است، از این رو از آن بوی سبک مقامات، کنایه و سخریه جاحظ و حکایتهای هزار و یک شب به مشام میرسد.امیل حبیبی، نویسنده فلسطینی در رمان «الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبي النحس المتشائل» با سبکی واقعگرایانه و سمبلیک تلاش کرد درد و رنج هممیهنانش را به تصویر کشد و از اندوه بیپایان، آرزوهای برباد رفته و سختیهای جانکاهی که از رهگذر اشغال گریبانگیر آنان شده، پرده بردارد. وی در این رمان، تاریخ مسئله فلسطین از سال 1948 الی 1974 را به تصویر میکشد. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار و محتوای رمان مذکور بپردازد. در این بررسی، برخی از عناصر داستانی مانند شخصیت پردازی، زاویهدید، درونمایه و سبک مورد تحلیل قرار گرفته و چگونگی بهرهگیری از این عناصر بررسی شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در این رمان، نقش زن مبارز فلسطینی و وابستگی آنها به وطن نیز در این رمان بسیار مشهود است، حبیبی از اسلوب جریان سیال ذهن استفاده کرده و در قالب طنزی صریح و شفاف، این رمان را به رشته تحریر درآورده است. از دیگر ویژگیهای این رمان، شکستن مرز بین رمان و سایر گونههای ادبی و گنجاندن متون شعری گوناگون در متن رمان و اشاره به رویدادهای واقعی همراه با تاریخ آنها است. زبان امیل حبیبی با عطر میراث آمیخته است، از این رو از آن بوی سبک مقامات، کنایه و سخریه جاحظ و حکایتهای هزار و یک شب به مشام میرسد.<br /><br />https://jral.kub.ac.ir/article_166824_4e78211995d371a123d6d7be4be5660d.pdfجامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201مستويات النِّضال في أدب المقاومةمستويات النِّضال في أدب المقاومة193416701310.22034/jral.2021.167013ARخدیجه عبدالله شهابدكتورة في الجامعة اللبنانية، كلّية الآداب والعلوم الإنسانيّة وفي جامعة المعارف، وأحد رئيسي التحرير لمجلة أوراق ثقافية مجلة الآداب والعلوم الإنسانيّة.Journal Article20230219 لم يمنع العامليين يومًا من طلب العلم حلّ بمنطقة جبل عامل زمن الجزار، وما بعده الاحتلال الفرنسيّ،، "وإن خبا نوره في بعض الحقبات التي وُصفت بالقاسية، لكنّه كان يعود ناشطًا مزدهرًا "<sup> ([1]) </sup>في حالات الهدوء_خصوصًا_ في العهود الأولى لهذا الجبل. وقد كان للعلم في جبل عامل مراكز<sup> </sup>علمية منذ حقبات بعيدة، وكانت تعدُّ قواعد علميّة.يضع هذا البحث يده على الحقبة التي تعود إلى القرن السّابع إذ عرقت المنطقة انتشارًا واسعًا للعلم، وفي مناطقه كافّة، وعُرِفت لاحقًا وكمراكز للعلم جزين ومشغرة، وعيناثا، ووصل العلم إلى كلّ قريّة جنوبيّة وإلى كلّ بيت فيه، وأُنشئت المدارس في كل منها، وقد كانت تهتم بالمرحلة الأولى بتدريس العلوم الدّينيّة، والفقهيّة والفلسفيّة القديمة، وكرّت السّبحة، وأصبحت المدارس في مرحلة لاحقة تهتم بتدريس" علم الهيئة والحساب، والجبر والطبّ، والهندسة والعلوم العربيّة، كالنحوّ والصّرف والبيان واللغة"<sup>([2])</sup>،<sup> </sup>وغيرها من العلوم.بعد انتشار الفوضى، والفساد والظلم وبدافع الخوف والضغط زمن الاحتلال العثمانيّ، هاجر علماء جبل عامل، إلى العراق والنجف وإيران، ولم يعودوا إلا بعد عودة الهدوء والأمان إليه، ليكون لهم دورهم في نهضة الحركة الفكرية والثقافيّة فيه.عرف جبل عامل الإرساليات، بعد حملة نابليون على مصر، فكان لها مدارس عدّة في "صور ومرجعيون، وفي جزين"<sup>([3])</sup>...، ما تقدّم الحديث به غيض من فيض مما زخر به هذا الجبل من علماء ومثقفين ومفكرين وباحثين، وفي أجواء فيها الكثير من الظلم عاشوا، وعاينوه عن كثب، ما دفعهم في حقبة لاحقة إلى الدّفع بالحركة العلميّة قُدُمًا من خلال مدارسهم ومكتباتهم العامّة والخاصة التي كانت مفتوحة أمام الطلبة.بناء على ما تقدّم نرى أنّ التاريخ السياسيّ لهذه المنطقة حافل بالحروب والثّورات، والفتن بدعم من الاستعمار، والدّول المتغصبة، الأمر الّذي انعكس على الوضع الاجتماعيّ، فعانى العاملييون في ضوئه الكثير.نضع يدنا في هذا الإطار على الفكر الثقافيّ للعامليين، فنرى أنّه على الرّغم من الفوضى التي مرّت بها المنطقة، فإنّ اهلها استطاعوا أن ينهضوا بأدبهم وبحياتهن الاجتماعيّة وبشعرهم، وقد كان الأدب في جبل عامل منذ أواخر القرن الحادي عشر حتى نهاية القرن الثالث عشر هجري(18-19م) في حركة تجديد وتحرر من التقليد في الفكر والعمل.ننطلق في رحلة الأدب المقاوم من جبل عامل الذّي لم يهدأ يومًا ولم يكلّ في مقاومة المحتلّ والمغتضب بالسّلاح تارة، وبالعلم والثقافة تارة أخرى. بناء عليه تنفتح أمامنا وجوه متنوعة للأدب، فنشاركه النّضال وفي مستويات متعددة منها " حركة النّضال الإنسانيّ"<sup>([4]) </sup>والثقافيّ والفكريّ ّوالسياسي ّوالاجتماعيّ والقوميّ والحضاريّ، في هذا السّياق سيعرض البحث لمستويين من مستويات النّضال الأدبيّ ألا وهما: المستوى الإنسانيّ والمستوى الاجتماعيّ. لم يمنع العامليين يومًا من طلب العلم حلّ بمنطقة جبل عامل زمن الجزار، وما بعده الاحتلال الفرنسيّ،، "وإن خبا نوره في بعض الحقبات التي وُصفت بالقاسية، لكنّه كان يعود ناشطًا مزدهرًا "<sup> ([1]) </sup>في حالات الهدوء_خصوصًا_ في العهود الأولى لهذا الجبل. وقد كان للعلم في جبل عامل مراكز<sup> </sup>علمية منذ حقبات بعيدة، وكانت تعدُّ قواعد علميّة.يضع هذا البحث يده على الحقبة التي تعود إلى القرن السّابع إذ عرقت المنطقة انتشارًا واسعًا للعلم، وفي مناطقه كافّة، وعُرِفت لاحقًا وكمراكز للعلم جزين ومشغرة، وعيناثا، ووصل العلم إلى كلّ قريّة جنوبيّة وإلى كلّ بيت فيه، وأُنشئت المدارس في كل منها، وقد كانت تهتم بالمرحلة الأولى بتدريس العلوم الدّينيّة، والفقهيّة والفلسفيّة القديمة، وكرّت السّبحة، وأصبحت المدارس في مرحلة لاحقة تهتم بتدريس" علم الهيئة والحساب، والجبر والطبّ، والهندسة والعلوم العربيّة، كالنحوّ والصّرف والبيان واللغة"<sup>([2])</sup>،<sup> </sup>وغيرها من العلوم.بعد انتشار الفوضى، والفساد والظلم وبدافع الخوف والضغط زمن الاحتلال العثمانيّ، هاجر علماء جبل عامل، إلى العراق والنجف وإيران، ولم يعودوا إلا بعد عودة الهدوء والأمان إليه، ليكون لهم دورهم في نهضة الحركة الفكرية والثقافيّة فيه.عرف جبل عامل الإرساليات، بعد حملة نابليون على مصر، فكان لها مدارس عدّة في "صور ومرجعيون، وفي جزين"<sup>([3])</sup>...، ما تقدّم الحديث به غيض من فيض مما زخر به هذا الجبل من علماء ومثقفين ومفكرين وباحثين، وفي أجواء فيها الكثير من الظلم عاشوا، وعاينوه عن كثب، ما دفعهم في حقبة لاحقة إلى الدّفع بالحركة العلميّة قُدُمًا من خلال مدارسهم ومكتباتهم العامّة والخاصة التي كانت مفتوحة أمام الطلبة.بناء على ما تقدّم نرى أنّ التاريخ السياسيّ لهذه المنطقة حافل بالحروب والثّورات، والفتن بدعم من الاستعمار، والدّول المتغصبة، الأمر الّذي انعكس على الوضع الاجتماعيّ، فعانى العاملييون في ضوئه الكثير.نضع يدنا في هذا الإطار على الفكر الثقافيّ للعامليين، فنرى أنّه على الرّغم من الفوضى التي مرّت بها المنطقة، فإنّ اهلها استطاعوا أن ينهضوا بأدبهم وبحياتهن الاجتماعيّة وبشعرهم، وقد كان الأدب في جبل عامل منذ أواخر القرن الحادي عشر حتى نهاية القرن الثالث عشر هجري(18-19م) في حركة تجديد وتحرر من التقليد في الفكر والعمل.ننطلق في رحلة الأدب المقاوم من جبل عامل الذّي لم يهدأ يومًا ولم يكلّ في مقاومة المحتلّ والمغتضب بالسّلاح تارة، وبالعلم والثقافة تارة أخرى. بناء عليه تنفتح أمامنا وجوه متنوعة للأدب، فنشاركه النّضال وفي مستويات متعددة منها " حركة النّضال الإنسانيّ"<sup>([4]) </sup>والثقافيّ والفكريّ ّوالسياسي ّوالاجتماعيّ والقوميّ والحضاريّ، في هذا السّياق سيعرض البحث لمستويين من مستويات النّضال الأدبيّ ألا وهما: المستوى الإنسانيّ والمستوى الاجتماعيّ.https://jral.kub.ac.ir/article_167013_e7139356d71dec71224797be8ff4a930.pdfجامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201تسلط گفتمان قرآنی بر ذهن و زبان حافظتسلط گفتمان قرآنی بر ذهن و زبان حافظ355616701210.22034/jral.2021.167012ARمحمد یعقوبیاستادیار زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه فرهنگیان، تهران-ایران.Journal Article20230219حافظ، قرآن را حافظ بود و نه تنها آن را از برداشت و به چهارده روایت میخواند؛ بلکه قرآن بخشی از وجود و هستی اندیشگی و روحی-معنوی او شده بود. ذهن و زبان انگار یکی هستند. هر آن چه که در انبان ذهن است، از زبان خارج میشود و هر آن چه از زبان خارج میشود، ذهن را تشکیل میدهد، انگار که بین این دو رابطهای نه دیالکتیکی بلکه مکملی وجود دارد و این دو در حال تکمیل یکدیگرند. زبان حافظ که میسرود، حتی در آن اوقاتی که غزل عاشقانه میسرود، ناخودآگاه بخشی از آن با زبان قرآن مزین بود، چرا که ذهن حافظ از زبانش همان چیزی را برون میداد که گفتمان مسلط بر روح و جسم و ذهن وی شده بود. مدت زمان زیادی بود که حافظ به قرآن و فراگیری علوم قرآنی مشغول بود و هویداست یادگیری کودکی بر زهن و زبان، لوحی است خاموش ناشدنی و این چنین بود که آن کودک مکتب قرآن رفته، بعدها در زیباترین شکل ممکن آموختههای قرآنیاش را در زیباییشناسانهترین شکل ممکن سرود و جهانی زیبا را برساخت که هنوزم جامعۀ بشری، نظیر آن را خیلی کم به خود دیده است. راستی آن ذهن و زبان وقاد چگونه بود که هر چه را که میسرود، بویی از اسرار معرفت قرآنی از آن به مشام میرسید؟ این نوشتار بخشی از این زیباییهای قرآنی را در شعر و زبان شعری حافظ و تسلط این گفتمان را بر زبان لفظی و محتوایی او آشکار کرده است و در تحلیلی معناکاوانه، مفاهیم قرآنی را استخراج کرده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که کمتر شعری از حافظ را میتوان یافت که معرفتی قرآنی در قالب واژگان و مفاهیم و معنا و ساختار کلامی در آن رسوخ نکرده باشد و حافظ به بهترین شکل ممکن آن را هنرمندانه در کلام خود به جلوه نگذاشته باشد.حافظ، قرآن را حافظ بود و نه تنها آن را از برداشت و به چهارده روایت میخواند؛ بلکه قرآن بخشی از وجود و هستی اندیشگی و روحی-معنوی او شده بود. ذهن و زبان انگار یکی هستند. هر آن چه که در انبان ذهن است، از زبان خارج میشود و هر آن چه از زبان خارج میشود، ذهن را تشکیل میدهد، انگار که بین این دو رابطهای نه دیالکتیکی بلکه مکملی وجود دارد و این دو در حال تکمیل یکدیگرند. زبان حافظ که میسرود، حتی در آن اوقاتی که غزل عاشقانه میسرود، ناخودآگاه بخشی از آن با زبان قرآن مزین بود، چرا که ذهن حافظ از زبانش همان چیزی را برون میداد که گفتمان مسلط بر روح و جسم و ذهن وی شده بود. مدت زمان زیادی بود که حافظ به قرآن و فراگیری علوم قرآنی مشغول بود و هویداست یادگیری کودکی بر زهن و زبان، لوحی است خاموش ناشدنی و این چنین بود که آن کودک مکتب قرآن رفته، بعدها در زیباترین شکل ممکن آموختههای قرآنیاش را در زیباییشناسانهترین شکل ممکن سرود و جهانی زیبا را برساخت که هنوزم جامعۀ بشری، نظیر آن را خیلی کم به خود دیده است. راستی آن ذهن و زبان وقاد چگونه بود که هر چه را که میسرود، بویی از اسرار معرفت قرآنی از آن به مشام میرسید؟ این نوشتار بخشی از این زیباییهای قرآنی را در شعر و زبان شعری حافظ و تسلط این گفتمان را بر زبان لفظی و محتوایی او آشکار کرده است و در تحلیلی معناکاوانه، مفاهیم قرآنی را استخراج کرده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که کمتر شعری از حافظ را میتوان یافت که معرفتی قرآنی در قالب واژگان و مفاهیم و معنا و ساختار کلامی در آن رسوخ نکرده باشد و حافظ به بهترین شکل ممکن آن را هنرمندانه در کلام خود به جلوه نگذاشته باشد.https://jral.kub.ac.ir/article_167012_e9adc3824f408dac864631a3e1dba45d.pdfجامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201واکاوی مضامین اجتماعی در شعر ایمن العتوم (مطالعۀ موردی ديوان «نبوءات الجائعین»)واکاوی مضامین اجتماعی در شعر ایمن العتوم (مطالعۀ موردی ديوان «نبوءات الجائعین»)577616673810.22034/jral.2021.166738ARرسول بلاویدانشيار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خليج فارس، بوشهر- ایران .مهوش حیاتیدانشجوی کارشناسیارشد رشته ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه خليج فارس، بوشهر- ایران.Journal Article20220331ادبیات، رابطة محکمی با اوضاع اجتماعی هر جامعه دارد. در رابطه میان ادبیات و اجتماع یک بازخورد دو طرفه تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وجود دارد. در این میان شعر ارتباط تنگاتنگی با مضامین اجتماعی دارد و شاعر از شعر در جهت بیان مشکلات جامعه بهره برده است. این پژوهش در پی آن است که مضامین اجتماعی را در شعر ایمن العتوم بررسي كند. العتوم مانند هر شاعر دیگری از اوضاع اجتماعی زمان خویش تاثیر پذیرفته و مضامینی همچون فقر، عدالتخواهي، وطنگرایی، ظلم و خشونت در اشعار او به وضوح نمایان است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر مطالعات کتابخانهای و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر آن است که دیدگاه شاعر را نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه بررسی کند. نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسنده زاویای مختلف جامعة نابسامان را با زبانی برنده و دیدی در خور تحسین، بیان میکند و شاعر به عنوان فردی اصلاح کننده؛ با بیان مضامین اجتماعی، وظیفه خود را در خدمت به همنوعان خود به خوبی ایفا میکند و خواستار احیای حقوق پایمال شده مردم و برقراری عدالت و دوری از ظلم و ستم و پرهیز از خشونت است.ادبیات، رابطة محکمی با اوضاع اجتماعی هر جامعه دارد. در رابطه میان ادبیات و اجتماع یک بازخورد دو طرفه تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وجود دارد. در این میان شعر ارتباط تنگاتنگی با مضامین اجتماعی دارد و شاعر از شعر در جهت بیان مشکلات جامعه بهره برده است. این پژوهش در پی آن است که مضامین اجتماعی را در شعر ایمن العتوم بررسي كند. العتوم مانند هر شاعر دیگری از اوضاع اجتماعی زمان خویش تاثیر پذیرفته و مضامینی همچون فقر، عدالتخواهي، وطنگرایی، ظلم و خشونت در اشعار او به وضوح نمایان است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر مطالعات کتابخانهای و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر آن است که دیدگاه شاعر را نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه بررسی کند. نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسنده زاویای مختلف جامعة نابسامان را با زبانی برنده و دیدی در خور تحسین، بیان میکند و شاعر به عنوان فردی اصلاح کننده؛ با بیان مضامین اجتماعی، وظیفه خود را در خدمت به همنوعان خود به خوبی ایفا میکند و خواستار احیای حقوق پایمال شده مردم و برقراری عدالت و دوری از ظلم و ستم و پرهیز از خشونت است.https://jral.kub.ac.ir/article_166738_7391ffb0d9465635300089bce8b9c711.pdfجامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201ادبیات تطبیقی و ترجمه در جهان عربترجمه و ادبیات تطبیقی در جهان عرب779816701010.22034/jral.2021.167010ARتورج زینی ونداستاد ، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه- ایران.روژین نادریدانش آموخته پسا دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه- ایران.Journal Article20221114یکی از جریانهای تأثیرگذار بر گسترش و ارتقای دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب، ترجمة آثار نظریهپردازان و اندیشمندان اروپایی عرصة ادبیات تطبیقی یا ترجمة نمونههای کاربردی تطبیقی به زبان عربی یا بالعکس بوده است؛ شناخت و معرّفی آثار و مترجمان، هدف اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش نیز گواه آن است که ترجمة آثار اندیشمندان اروپایی از زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی، نقش بسزایی درگسترش جریان رو به رشد ادبیات تطبیقی درجهان عرب، به ویژه در مصر، داشته است. این ترجمهها، در دو بعد نظری و پژوهش کاربردی، قابل تفکیک و دستهبندی است. از سوی دیگر؛ همانطور که ترجمة آثار نویسندگان و اندیشمندان اروپایی در گسترش ادبیات تطبیقی عربی مؤثّر بوده است، ترجمة آثار پژوهشگران عربی به فارسی یا بالعکس- هر چند اندک- نیز در معرّفی و گسترش این دانش در میان عربها و ایرانیان، سودمند و تأثیرگذار تلقّی میگردد.<br />به هر حال، یافتة اساسی و بنیادی این پژوهش، بیانگر آن است که در آغاز امر، بیشتر ترجمهها از زبانهای فرانسوی و انگلیسی صورت گرفته است و همین امر سبب گردیده است که دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب پیوسته با محوریّت مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی حرکت نماید؛ هر چند در چند دهة اخیر، ترجمة آثار اندیشمندان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی در تغییر ذائقة پژوهشگران عرب بیتأثیر نبوده است.یکی از جریانهای تأثیرگذار بر گسترش و ارتقای دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب، ترجمة آثار نظریهپردازان و اندیشمندان اروپایی عرصة ادبیات تطبیقی یا ترجمة نمونههای کاربردی تطبیقی به زبان عربی یا بالعکس بوده است؛ شناخت و معرّفی آثار و مترجمان، هدف اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش نیز گواه آن است که ترجمة آثار اندیشمندان اروپایی از زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی، نقش بسزایی درگسترش جریان رو به رشد ادبیات تطبیقی درجهان عرب، به ویژه در مصر، داشته است. این ترجمهها، در دو بعد نظری و پژوهش کاربردی، قابل تفکیک و دستهبندی است. از سوی دیگر؛ همانطور که ترجمة آثار نویسندگان و اندیشمندان اروپایی در گسترش ادبیات تطبیقی عربی مؤثّر بوده است، ترجمة آثار پژوهشگران عربی به فارسی یا بالعکس(هر چند اندک)نیز در معرّفی و گسترش این دانش در میان عربها و ایرانیان، سودمند و تأثیرگذار تلقّی میگردد. به هر حال، یافتة اساسی و بنیادی این پژوهش، بیانگر آن است که در آغاز امر، بیشتر ترجمهها از زبانهای فرانسوی و انگلیسی صورت گرفته است و همین امر سبب گردیده است که دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب پیوسته با محوریّت مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی حرکت نماید؛ هر چند در چند دهة اخیر، ترجمة آثار اندیشمندان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی در تغییر ذائقة پژوهشگران عرب بیتأثیر نبوده است.https://jral.kub.ac.ir/article_167010_50b8a017f260f318e9ec52c18b563044.pdfجامعة کوثرالتنظیرات و النقد في الادب العربي2783-39171320211201بازنمود مبانی الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل در داستان «خلیل کافر»بازنمود مبانی الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل در داستان «خلیل کافر»9911816916310.22034/jral.2021.169163ARامید جهانبخت لیلیاستادیار گروه زبا و ادبیات عربی، دانشلده ادبیات و علوب انسانی، دانشگاه گی ، رشت -ایران.زهرا مافیدانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوب انسانی، دانشگاه گیلان، رشت -ایران.Journal Article20230403سیر تحول و سفر قهرمان بر مبنای دیدگاه جوزف کمپبل، اسطورهشناس تطبیقی (1904-1987) بدینگونه شکل میگیرد که قهرمان داستان که به زندگی روزمره مشغول است، با شنیدن ندای دعوت، ماجراجویی را آغاز میکند و با نقشآفرینی، پای در جادۀ آزمونی دشوار مینهد و مراحلی را برای رسیدن به هدف والا طی میکند. در طول مسیر به یاری پیری فرزانه به خودشناسی میرسد و پس از بازگشت به زندگی عادی، آگاهانه و مصرّانه کمک به دیگران را سرمشق زندگی خویش قرار میدهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی طرح جوزف کمپبل موسوم به «اسطورۀ یگانه» در داستان خلیل کافر اثر جبران خلیل جبران (1883- 1931) بپردازد و با بررسی شاخصههای این نظریه در داستان مزبور، میزان تطابق فرآیند تکاملِ شخصیت قهرمان را با الگویی که کمپبل ارائه داده، بسنجد. یافتههای پژوهش گویای همخوانی سفر قهرمان داستان با الگوی کمپبل است و خلیل به عنوان اسطورۀ یگانه، در سلوک اجتماعی خود با برخورداری از عشق به همنوعان، چالشهای زندگی را پشت سر گذاشته و به شناختی نو نسبت به جهان دست مییابد. او که تجربههای زندگی شخصی و مسائل روز جامعه را مد نظر داشته، با آگاهی از آموزههای راستین مسیح (ع) به ادراکی تازه از هستی و آفرینش آدمی دست مییابد و زین پس با درهم شکستن استیلای اربابان عوام فریب کلیسا، ضمن غلبه بر مشکلات در نهایت به کمال میرسد و ارباب دو جهان میگردد.سیر تحول و سفر قهرمان بر مبنای دیدگاه جوزف کمپبل، اسطوره شناس تطبیقی (1904-1987) بدینگونه شکل میگیرد که قهرمان داستان که به زندگی روزمره مشغول است، با شنیدن ندای دعوت، ماجراجویی را آغاز میکند و با نقشآفرینی، پای در جادۀ آزمونی دشوار مینهد و مراحلی را برای رسیدن به هدف والا طی میکند. در طول مسیر به یاری پیری فرزانه به خودشناسی میرسد و پس از بازگشت به زندگی عادی، آگاهانه و مصرّانه کمک به دیگران را سرمشق زندگی خویش قرار میدهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی طرح جوزف کمپبل موسوم به «اسطورۀ یگانه» در داستان خلیل کافر اثر جبران خلیل جبران (1883- 1931) بپردازد و با بررسی شاخصههای این نظریه در داستان مزبور، میزان تطابق فرآیند تکاملِ شخصیت قهرمان را با الگویی که کمپبل ارائه داده، بسنجد. یافتههای پژوهش گویای همخوانی سفر قهرمان داستان با الگوی کمپبل است و خلیل بهعنوان اسطورۀ یگانه، در سلوک اجتماعی خود با برخورداری از عشق به همنوعان، چالشهای زندگی را پشت سر گذاشته و به شناختی نو نسبت به جهان دست مییابد. او که تجربههای زندگی شخصی و مسائل روز جامعه را مد نظر داشته، با آگاهی از آموزههای راستین مسیح (ع) به ادراکی تازه از هستی و آفرینش آدمی دست مییابد و زین پس با درهم شکستن استیلای اربابان عوام فریب کلیسا، ضمن غلبه بر مشکلات در نهایت به کمال میرسد و ارباب دو جهان میگردد.https://jral.kub.ac.ir/article_169163_d111d45dbe4471e3da29f8e74f50facd.pdf